قانون مورفي نامي است كه روي يك مثل رايج گذاشته شده است: «هر خطاي ممكن رخ خواهد داد». اين قوانين معمولا براي انسانهاي بدشانس به كار ميروند.
براي مطالعه بيشتر در زمينه قانون مورفي كليك كنيد.
تاريخچه قانون مورفي به اوايل قرن ۱۹ ميلادي برميگردد؛ زماني كه ادوارد مورفي به عنوان مهندس يكي از پروژههاي پايگاه نيروي هوايي ادواردز مشغول فعاليت بود، متوجه شد كه يكي از تكنسينهاي او مرتكب خطا شده و به او گفت اگر هر خطايي را مرتكب شوي، من متوجه ميشوم.
از اين رو دكتر جان پائول استاپ كه در اين پروژه نيز همكاري داشت، در خصوص عموميت خطاها ياداشتي را نوشت و نام آن را قانون مورفي گذاشت.
نخستين سطح
برخورد عامهي مردم با اين قانون است. كافي است در كوچه و خيابان از افراد مختلف بخواهيد كه تجربهي خود را از قانون مورفي در زندگيشان بيان كنند. احتمالاً افراد بسياري را خواهيد يافت كه مثالها و خاطرات فراواني در زمينهي درست بودن اين قانون دارند.
سطح دوم
برخورد كساني است كه با اصول روانشناسي آشنا هستند. آنها به سرعت ميتوانند علتِ رايج شدن قانون مورفي و باور اغلب انسانها به آن را برايتان شرح دهند:
اغلب مصداقهاي قانون مورفي كه ما در زندگي خود ميشناسيم و به خاطر ميآوريم، حاصل خطاهاي شناختي ذهن ما و بهطور دقيقتر، خطاهاي يادآوري در حافظه هستند.
خطاهاي بسيار متنوعي در ذهن ما ميتوانند به تقويتِ باور به قانون مورفي كمك كنند.
بنابراين، خاطرهي روزي كه ماشين را شستهايد و باران نيامده، به عنوان يك خاطرهي خنثي، در مقايسه با خاطرهي بارش باران دقيقاً بلافاصله پس از پرداخت قبض كارواش، سريعتر از ذهن پاك ميشود و طبيعي است كه در طول زمان، مغز ما به انباري از خاطرات نامطلوب (مصداقهاي قانون مورفي) تبديل شود.
منبع:
https://briefbook.ir/%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%88%d9%86-%d9%85%d9%88%d8%b1%d9%81%db%8c/
- ۲۸ بازديد
- ۰ نظر