تفكر سياه و سفيد

هنگامي كه اين وضعيت دومي اتفاق مي افتد، معمولا به عنوان “فكر سياه و سفيد” ناميده مي شود. اين به خاطر گرايش دو دسته به سياه و سفيد است؛ خوب و بد، درست يا غلط

براي كسب اطلاعات بيشتر در زمينه تفكر سياه و سفيد كليك كنيد.

از لحاظ فني اين مي تواند نوعي دوگانگي دروغ باشد. اين اشتباهي غير رسمي است كه زماني اتفاق مي افتد كه ما تنها دو گزينه در يك استدلال داده مي شود و نياز به انتخاب يكي دارد. اين به رغم واقعيت است كه گزينه هاي متعددي وجود دارد كه مورد توجه قرار نگرفته اند.

اشتياق به تفكر سياه و سفيد

هنگامي كه ما قرباني تفكر سياه و سفيد مي شويم، به طور اشتباه تمام طيف وسيعي از امكانات را به دو گزينه شديد تر تقليل داديم. هر قطب مخالف قطبي از طرف ديگر بدون هيچ گونه سايه خاكستري در ميان است.

اغلب اين دسته ها از ايجاد خود ما هستند. ما تلاش مي كنيم جهان را مجبور كنيم كه با پيش فرض هاي ما درباره آنچه كه بايد نگاه كنيم مطابقت داشته باشد.

به عنوان يك مثال بسيار شايع: بسياري از مردم اصرار دارند كه هر كسي كه با ما نيست، بايد “عليه” ما باشد. پس از آن آنها با دشمن مواجه مي شوند.

اين دوگانگي فرض مي كند كه تنها دو دسته ممكن است – با ما و عليه ما – و همه چيز و همه بايد متعلق به سابق يا دوم باشد. سايه هاي خاكستري ممكن است مانند پذيرش اصول ما، اما نه روش هاي ما، به طور كامل ناديده گرفته شود.

البته، ما نبايد اشتباه مشابه را فرض كنيم كه اين دوگانگي ها هرگز معتبر نيستند. گزاره هاي ساده اغلب مي توانند به عنوان درست يا غلط طبقه بندي شوند.

به عنوان مثال، مردم را مي توان به كساني كه قادر به انجام يك كار هستند و كساني كه در حال حاضر نمي تواند اين كار را انجام دهد تقسيم مي شود. اگر چه بسياري از موقعيت هاي مشابه را مي توان يافت، آنها معمولا موضوع بحث نيست.

سياه و سفيد مسائل بحث برانگيز

جايي كه تفكر سياه و سفيد يك مسئله زنده است و يك مشكل واقعي در بحث در موضوعات مانند سياست، مذهب ، فلسفه و اخلاق است . در اين، تفكر سياه و سفيد مانند عفونت است.

اين موضوع به طور غير ضروري را كاهش مي دهد و طيف وسيعي از ايده هاي احتمالي را حذف مي كند. اغلب اوقات، آن ها نيز به صورت ضمني آنها را در “سياه” دسته بندي مي كنند – شر كه ما بايد از آن جلوگيري كنيم.

منبع:

https://briefbook.ir/%D8%AA%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF/

تفكر سالم چيست؟

باورهاي انسان مي تواند باعث به وجود امدن بيماري باشد يا اينكه به شروع يك بيماري كمك كند. مثلا وقتي با شخص بيماري در يك محيط اجتماعي تماس پيدا مي كنيد از همان لحظه ممكن است به اين موضوع فكر كنيد كه نكند اين بيماري سرماخوردگي به من انتقال يابد؟ به طور كلي مارو از داشتن تفكري سالم باز ميداره!

براي مطالعه مقاله تفكر سالم وارد سايت بريفبوك شويد.

با ورود اين فكر به درون خود به گونه اي شرايط وقوع بيماري را در خود آماده مي كنيد. آنچه مشخص است اينكه انسانها براي حمل الگوها و برنامه هاي ذهن نيمه هشيار از سلول هاي مغز استفاده مي كنند.

تفكر سالم

اين حق طبيعي شما به عنوان يك انسان است كه هر روز نسبت به اين موضوع اطمينان داشته باشيد كه جسمي توانمند داريد كه مي تواند با هر چيزي مبارزه كند. البته توجه داشته باشيد كه سلامتي به معناي فقدان بيماري نيست.

به هر حال ممكن است هر كسي با يك نوع بيماري در حد و حدود مختلف، سرو كار داشته باشد اما آنچه مهم است اينكه جسم انسان مي تواند به بازسازي بپردازد و اين در صورتي امكان پذير است كه برنامه ريزي براي اين بازسازي همواره در ذهن و تفكري سالم وجود داشته باشد.

ذهن مانند معمار جسم است و جسم هم بازتابي از تفكرات فرد است. اگر ذهن تان پر از ترس و خشم هاي سركوب شده باشد، جسم تان آنرا منعكس مي كند. “بيماري” ذهن است كه باعث “بيماري” جسم مي شود.

گام هايي براي داشتن تفكر سالم

قدرت انديشه را بپذيريد

پيش از هر چيز بايد قبول داشته باشيم «ما چيزي هستيم كه مي انديشيم.» در حقيقت، بزرگ ترين ميدان نبرد زندگي مان همان ذهن مان است. افكار، واقعي و بسيار قدرتمند هستند. اعمال ، طرزفكر و عادات ما همه و همه ابتدا در ذهن توليد ميشود و سپس در زندگي مان اثرشان را نشان مي دهد.

ما با تغيير دادن نحوه تفكرمان مي توانيم نوع زندگي مان را تغيير دهيم. مثلا اگر بتوانيم به وجود خود و اراده مان اعتماد كنيم، مي توانيم به خواسته هايمان برسيم و به دنبال آن از آرامش و شادي روح برخوردار شويم. بنابراين اولين قدم در راه داشتن تفكر سالم تشخيص قدرت انديشه است.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%85-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/

تفكر طراحي چيست؟

تفكر طراحي رويكردي كاربردي و خلاقانه براي حل مسئله است. تفكر طراحي بر شيوه ها و فرآيندي كه طراحان استفاده مي كنند استوار شده است، اما در واقع از رشته هاي مختلفي مثل معماري، مهندسي و اقتصاد هم بهره برده است. تفكر طراحي در هر رشته اي مي تواند به كار رود و فقط به طراحي منحصر نمي شود.

براي مطالعه مقاله تفكر طراحي چيست؟ كليك كنيد.

تفكر طراحي كاملا كاربر-محور است و در وهله اول بر انسان ها متمركز است و در تلاش است با شناسايي و تمركز بر نيازها، به راه حل هايي موثر براي پاسخگويي به آن ها برسد. اين روش رويكرد مبتني بر راه حل براي حل مسئله ناميده مي شود.

پيدا كردن مشكل واقعي

فرآيند تفكر طراحي مجموعه از فعاليت‌هاي است كه به سرعت شما را از مرحله تعريف مشكل به سمت مراحل برنامه‌ريزي اجرايي مي‌برد. فرآيند تفكر طراحي با تحقيقات از افراد شروع مي‌شود تا بفهميد كه مشكلات واقعي مشتريان شما چيست؟

كه همان اهميت دادن به مشتري و در اصطلاحات تفكر ناب، همان خارج شدن از ساختمان و پشت ميز است. Get out of the building ، درست است كه مشتريان نمي‌توانند طراحي را براي شما انجام دهند، اما مي‌توانند مشكلاتي را كه دارند به شما نشان دهند.

احتمالا تشخيص و حل اين مشكلات براي خود مشتريان نيز جذاب است در واقع مشتريان نيازهايشان را به صورت ارزش كسب و كار براي شما ترجمه و تفسير خواهند كرد.

يادتان باشد شما جاي كاربر نيستيد! مشاهده مشتري و كاربر واقعي در هنگام انجام فعاليت‌هايشان و صحبت كردن با آنها درباره‌ي تجربه‌شان، ديدگاه و تصويري به شما مي‌دهد كه امكان بدست آوردن آن از طريق نشستن دور ميز گرد كنفرانس و نگاه كردن به آمار و نتايج پرسشنامه‌ها وجود ندارد.

خوب از خودتان مي‌پرسيد چرا؟ وقتي كه بينش بدست آمده در مورد مشكل از طريق مشاهده مشتري باشد، شما مي‌توانيد نياز‌ها و مشكلات را در ليستي از اهدافي كه محصول جديد بايد بدست بياورد الويت‌بندي كنيد.

حتي در اين مرحله ابتداي نيز مي‌توانيد تعدادي متريك تعيين كنيد كه بتوانيد با آنها زمان رسيدن به اهداف را مشخص كنيد. بسياري از پروژ‌هاي توسعه محصول در عين حال كه مي‌دانيم اندازه گيري نشده‌اند و حتي در حال شكست هستند بازهم ريليز مي‌شوند.

در واقع استفاده از اهداف قابل اندازه‌گيري (اهميت به كميت و بررسي مسير حركت پروژه) كمك مي‌كند تا از تحويل داده شدن منفعت واقعي كسب و كار اطمينان حاصل شود. همچنين مي‌توانيد در طول فرآيند تكرار شونده‌ي تفكر طراحي نيز ميزان رسيدن به اهداف را اندازه‌گيري كنيد.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d8%b7%d8%b1%d8%a7%d8%ad%db%8c-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/

طرز تفكر خرچنگي چيست؟

آيا مي دانستيد اگر چند خرچنگ را حتي در جعبه اي رو باز قرار دهيد، باز هم همان جا باقي مي مانند و از جعبه خارج نمي شوند؟ با وجود اينكه خرچنگ ها مي توانند به راحتي از جعبه بالا بخزند و آزاد شوند! اين اتفاق نمي افتد، زيرا طرز تفكر خرچنگي به آنها اجازه چنين كاري نمي دهد!

براي مطالعه مقاله طرز تفكر خرچنگي وارد سايت بريفبوك شويد.

به محض آنكه يكي از خرچنگ ها بخواهد به سمت بالاي جعبه برود، خرچنگي ديگر آن را پايين مي كشد و به اين ترتيب، هيچ يك از آنان نمي تواند به بالاي جعبه برسد و آزاد شود. همه آنها مي توانند آزاد شوند؛ اما سرنوشتي كه در انتظار تك تك آنهاست، مرگ است!

پيشرفت شغلي

البته اين را هم بايد در نظر گرفت كه گاهي افرادي كه به ظاهر اجازه رشد به شما نمي‌دهند دلايل ديگري دارند، مثلاً ممكن است از اينكه شما را از دست بدهند و يا اينكه در مسيري كه قدم برداشته‌ايد، آسيب ببينيد واهمه داشته باشند.

اين موارد را ممكن است بيشتر از اعضاي خانواده ببينيد. بنابراين در اين مواقع لازم است به جاي دوري از تفكرات خرچنگي به حرفها و نقطه نظراتشان گوش دهيد، قطعاً با شنيدن نظرات آنها در مسير تغيير و موفقيت بهتر عمل خواهيد كرد.

مديريت روابط فردي

اگر هم احياناً فكر مي‌كنيد خودتان گاهي دچار اين طرز فكر خرچنگي مي‌شويد، يادتان باشد كه بهترين راه كنترل اين احساس، تمرين عشق ورزي است و مطمئن باشيد اثرات شگفت انگيزش را در زندگيتان خواهيد ديد. كمك به پيشرفت بقيه يك دستورالعمل جادويي است، ممكن نيست كمك كنيد و جايي كه لازم داريد به كمكتان نيايند!

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%b7%d8%b1%d8%b2-%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d8%ae%d8%b1%da%86%d9%86%da%af%db%8c-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/

تفكر قالبي در روانشناسي

 تفكر قالبي مانع از آن ميشود كه با هر يك از اعضاي گروه به عنوان يك فرد مستقل برخورد كنيم؛ زيرا تصوري را كه درباره گروه داريم به افراد آن گروه نسبت ميدهيم. حتي اگر بخشي از تفكر قالبي مبتني بر واقعيت باشد، ممكن است عده زيادي از اعضاي گروه با قالب فاصله داشته يا با آن متفاوت باشد.

براي مطالعه مقاله تفكر قالبي در روانشناسي وارد سايت بريفبوك شويد.

بر اساس نظريه اسناد، تفكر قالبي موجب استناد هاي دروغين ميشود و به آنچه كه ما به رفتار ديگران نسبت ميدهيم، تاثيري ميگذارد.

نتيجه گيري

بعد از بررسي و تحليل اين رساله چنين نتيجه گيري ميشود كه تمام انسانها خصوصيات منحصربفرد دارند و در مورد آنها بايد به اساس شخصيت خودشان قضاوت شود، و از هر گونه پيشداوري و تفكر قالبي در مورد آنها جلوگيري شود.

تفكر قالبي معمولاً از آنِ كساني است كه نسبتاً حسود، خودخواه، كينه دل و مغرور هستند و معمولاٌ در مورد كساني كه از امتيازات اجتماعي زياد برخوردارند و يا برعكس از جمله اقليت هاي اجتماعي هستند، بوجود ميايد.

تفكر قالبي باعث بروز مشكلات زيادي اجتماعي در جامعه ميشود، شخص كه تفكر قالبي دارد در مورد تمام افراد يك گروه با يك قالب فكري مينديشد.

و آنهايي كه در مورد شان تفكرات قالبي وجود دارد با گذشت زمان تلقين ميشوند و خصوصيات كه در تفكرات قالبي وجود دارد را از آن خود ميداند، و در تنيجه باعث بدبيني، كمبود اعتماد بنفس و احساس بي عرضه گي در آنها ميشود.

تفكرات قالبي با مكانيزم دفاعي جابه جايي تقريباٌ همسان است، زيراكه وقتي شخصي دليل اصلي اضطراب و مشكلات خود را ندانست، او را به يك چيزي ديگري كه در حقيقت دليل اصلي نيست مربوط ميپندارد.

 

 

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%82%d8%a7%d9%84%d8%a8%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c/

تفكر كل نگر چيست؟

يك متفكر كل نگر فردي است كه سيستم‌ها را نه تنها شامل مجموعه‌اي از اعضا كه شامل ارتباطات ميان قسمت‌ها هم مي‌بيند و فكر مي‌كند كه مشخصات يك سيستم به عنوان يك كل، تنها مجموع مشخصات اعضاي سازنده آن نيست . تفكر كل نگر به ما كمك مي‌كند كه كل تصوير را با هم ببينيم و با جزئيات گيج نشويم.

براي مطالعه بيشتر در زمينه تفكر كل نگر كليك كنيد.

تفكر كل نگر

• يك فرد كل نگر مي‌داند كه برخي مواقع يك سيستم ساده (سيستمي ‌كه تعداد عناصر آن كم است) ممكن است به دليل برخي ارتباطات ميان عناصر سازنده آن رفتار هاي بسيار پيچيده‌اي از خود نشان دهند. در مقابل، فردي كه

كل‌نگر نيست، زماني كه از يك سيستم ساده يك رفتار پيچيده مي‌بيند، فكر مي‌كند كه يا برخي عناصر پنهان كه در ميان عناصر شناخته شده نيستند مسوول‌اين رفتارند، يا ‌اينكه ‌اين رفتار به دليل يك فشار خارجي ‌ايجاد شده است.

• يك فرد كل نگر مي‌داند كه براي ‌اينكه سيستمي ‌عملكرد بهتري داشته باشد، فقط بهتر عمل كردن اعضاي سيستم به خودي خود لازم يا كافي نيست.

برخي مثال‌ها كمك مي‌كنند كه موضوع روشن‌تر شود:

مثال ۱: در برخي مواقع زماني كه دو دانش آموز در انجام دادن كاري با يكديگر هم گروه مي‌شوند، به نسبت زماني كه قرار باشد هر كدام از آنها آن كار را به صورت فردي انجام دهند، عملكرد ضعيف‌تري از خود نشان مي‌دهند.

براي‌ اين موضوع ممكن است دلايل متفاوتي وجود داشته باشد. در ‌اينجا يكي از‌ اين دلايل را كه با تفكر كل‌نگر ارتباط بيشتري دارد بيان مي‌كنيم.

تصور كنيد كه دانش آموزي توانايي انجام دادن كاري را به بهترين صورت ممكن دارد. اگرچه او تنها در صورتي از‌ اين توانايي استفاده مي‌كند كه باور داشته باشد كه‌ اين كار در هيچ حالت ديگري به خوبي انجام نمي‌شود.

اگر‌اين دانش آموز با يك دانش آموز ضعيف در انجام دادن‌ اين كار هم گروهي شود، در‌اين صورت‌ اين كار به خوبي انجام مي‌شود.

حالا اگر همين دانش آموز با دانش آموز ديگري كه مشخصاتي مانند خودش دارد هم گروه باشد، در‌اين صورت نبايد انتظار داشته باشد كه خروجي كار قانع‌كننده باشد.

 

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%da%a9%d9%84-%d9%86%da%af%d8%b1-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/

تفكر كار آفرينانه

بدون ترديد تفكر مانند يك كارآفرين موفق آرزوي هر فرد جوياي موفقيت است. نكته مهم در اين ميان ناتواني در زمينه ارائه يك پاسخ واحد و منسجم است با اين حال راهكارهايي براي هماهنگي بيشتر با شيوه تامل و تفكر كارآفرينانه وجود دارد.

تفكر كار آفرينانه چيست؟ براي مطالعه اين مقاله كليك كنيد.

خوشبختانه در اين زمينه تفاوتي ميان كارآفرينان بزرگ و كوچك وجود ندارد بنابراين در هر سطح و موقعيت شغلي امكان استفاده از مزيت هاي اين حوزه وجود دارد، با اين توضيحات اجازه دهيد به سراغ راهكارهاي دستيابي به الگوي مناسب تر در زمينه تفكر كارآفرينانه برويم.

اهميت و ضرورت كار آفريني

كارآفريني بعنوان سمبل و نماد تلاش و موفقيت در امور تجاري بوده و كارآفرينان پيشگامان موفقيتهاي تجاري در جامعه هستند. شواهدي وجود دارد كه نشان مي دهد علت توسعه ي كشور هايي همچون آمريكا ، ژاپن و آلمان كه از نظر صنعتي توسعه يافته اند ، كار آفريني است.

كار آفريني هم اكنون به عنوان يك حرفه ظهور كرده است و همانند ديگر حرفه ها بايد توسعه يابد و از طريق برنامه هاي آموزشي و دانشگاهي خاص مبتني بر مطالعات رفتاري و تجربي ، پرورش پيدا كند . پارسون واسملسر ، كار آفريني را يكي از دو شرط ضروري توسعه ي اقتصادي مي دانند .

( شرط ضروري ديگر به نظر آنان عبارت است از خروجي افزوده ي سرمايه ) . شومپيتر نيز به علت نقش كارآفريني در ايجاد نو آوري ، آن را محور كليدي توسعه ي اقتصادي تلقي مي كند .

دراهميت و ضرورت كارآفريني همين بس كه بين سالهاي (1980 – 1960) در هند تنها 500 موسسه كارآفريني شروع به كار كرده اند و حتي بسياري از شركتهاي بزرگ جهاني براي حل مشكلات خود به كارآفرينان روي آورده اند.

آماري از كشور امريكا در دست است كه اشاره دارد؛ بيش از 69% از اختراعات و نوآوري ها توسط كار آفرينان واحد هاي صنعتي كوچك و متوسط انجام شده است .

 

 

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d8%a2%d9%81%d8%b1%db%8c%d9%86%d8%a7%d9%86%d9%87/

تفكر گروهي چيست؟

شكي نيست كه در جهان پيچيده و درهم تنيده واقعيت، حتي يك انسان فردگرا نيز به ديگران وابستگي دارد. مثلا او نمي‌رود براي درمان خودش جراحي مغز بخواند و بعد بيايد تومور مغزي‌اش را عمل كند. ممكن است حتي درباره كاركرد اتومبيل‌اش نيز چيزي نداند، يا همين طور درباره كامپيوترش.

تفكر گروهي چيست؟ براي مطالعه اين مقاله وارد سايت بريفبوك شويد.

براي اين منظور، او وابسته به دانش و خدمات ديگر افراد است، اما با اين‌ حال او از مسووليت فكر كردن شانه خالي نمي‌كند. او درمي‌يابد چه زمان دانش لازم است و چه دانش (يا تخصصي) لازم است و براي پر كردن خلاء آن بايد چه كار كند.

فردگرايي اساس جامعه آزاد را تشكيل مي‌دهد. فردگرايي خيلي عميق‌تر از يك مشي شخصي، يا حتي باوري اخلاقي است. فردگرايي يعني چگونه استفاده از ذهن در سامان دادن به تمام امور زندگي، يعني به نوعي بازتاب فلسفه فكري در قالب اعمال زندگي روزانه است.

كساني كه گروهي فكر مي‌كنند اغلب سوسياليسم و كنترل دولتي را مي‌پسندند. آنها تاييد اعمالشان توسط ديگران را دوست دارند و مي‌خواهند كه از اين طريق قواعد كارشان روشن شود.

فردگرايان براي آنكه به توانايي‌هايشان دست يافته و بتوانند آنها را محقق كنند به آزادي نياز دارند. آنها ترجيح مي‌دهند اشتباهات و اصلاحات، خود را داشته باشند تا اينكه ندانسته از دستورالعمل سايرين پيروي كنند.

راست است كه ارقام قدرت دارند، اما اين قدرت بايد بر پايه تفكر و فعاليت اذهان مستقل باشد. جامعه‌اي كه همه مردم‌اش مدام منتظرند كه ديگران به جاي آنها فكر كنند براي طولاني مدت دوام نخواهد آورد. افراد نيز همين طورند.

گاهي از اوقات تمايل يك گروه كاري ، اجتماعي و يا سياسي به همبستگي باعث مي شود كه افراد گروه تمايل خود را براي اظهار نظرمخالف با نظر گروه، بيان راه حلهاي جايگزين و يا بيان نظرات انتقادي خود خودداري كنند.

در اين هنگام مي گوئيم كه گروه فوق دچار عارضه “تفكرگروهي ” شده است. تفكر گروهي موجب دور شدن گروه از تصميم گيري هوشمندانه و يافتن راه حل مسائل مي شود .

ايروينگ جين در سال 1972 هنگام تحقيق در مورد نارسائي هاي تصميم گيري گروهي متوجه اين مطلب شد كه وقتي در گروهها نظرات مخالفي وجود ندارد اطلاعات لازم براي تصميم گيري هوشمندانه جمع آوري نمي شود و مسايل به خوبي مورد تجزيه و تحليل قرار نمي گيرند و در نهايت گروه تصميمات ضعيف مي گيرد .

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%da%af%d8%b1%d9%88%d9%87%db%8c-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/

تفكر منطقي چيست؟

ممكن است فردى از احساس چنين محرك‌هايى خوشحال شود و فرد ديگرى با توجه به شناخت خود، به توصيف ظالمانه‌اى از طبيعت بپردازد و از دريافت چنين محرك‌هايى افسرده و غمگين گردد. بنابراين، هميشه معرفت با واسطهٔ تجربيات قبلى حاصل مى‌شود، نه بدون واسطه.

براي مطالعه مقاله تفكر منطقي كليك كنيد.

گروهى ديگر از متفكران، از جمله ديويي، پاره‌اى از فعاليت‌هاى ذهني، مانند تخيل كنترل نشده را براى ذهن مضر مى‌دانند؛ زيرا معتقدند اين‌گونه تصورات كنترل نشده ذهن را از دنياى خارج جدا مى‌سازد و در نتيجه، موجب اتلاف وقت مى‌شود. اين حرف كاملاً منطقى است.

مراحل تفكر منطقي در مواجهه با مشكلات

و چون مسايل و مشكلات در موقعيت‌هاي مختلف، انواع گوناگون دارد، تفكر منطقي نيز از سطوح مختلفي برخوردار است اينك سعي مي‌كنيم اصول مشترك يك تفكر منطقي را در خدمت شما معرفي كنيم تا بتوانيد با استفاده از آن اصل تفكر منطقي را در خود بارور سازيد ويا در بهبودي آن تلاش نمايد.

اگر مي‌خواهيد تفكر منطقي داشته باشيد در مواقعي كه در مورد مسأله‌اي مي‌انديشيد و يا با مشكلاتي روبرو مي‌شويد، بكوشيد مراحل ذيل را در فرآيند حل مشكلات‌تان و اساساً در جريان تفكر دنبال نماييد.

تشخيص مسأله:

اولين مرحله‌اي كه تفكر منطقي از آنجا شروع مي‌شود تشخيص مسأله است. همانگونه كه تشخيص نوع بيماري در فرآيند درمان كار اساسي و گام نخستين است، تشخيص مسأله در جريان تفكر هم گام نخست است.

وقتي توانستيد مسأله را درست تشخيص دهيد مي‌توانيد مدل تفكر و اين كه از چه راهكارهايي مي‌بايست در حل مسأله استفاده نماييد، را نيز خواهيد شناخت. به تعبير ديگر هرگاه با موفقيتي غير عادي روبرو شديد و يا اتفاقي پيش آمد علت آن رويداد غير منتظره را درست شناسايي كنيد.

 

 

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82%db%8c-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/

اينفلوئنسر ماركتينگ

يكي از بزرگ‌ترين تصورات غلط درباره اينفلوئنسرها اين است كه آنها افرادي هستند كه در رسانه‌هاي اجتماعي بزرگ دنبال‌كننده‌هاي زيادي دارند، درحالي‌كه اينفلوئنسر كسي است كه قدرت و توانايي تأثيرگذاري بر درك و نگرش ديگران را دارد يا مي‌تواند آنان را به انجام كاري متفاوت ترغيب كند.

براي مطالعه بيشتر در زمينه اينفلوئنسر ماركتينگ كليك كنيد.

اينفلوئنسر در بازاريابي، كسي است كه ديگران را ترغيب مي‌كند تا از شما خريد كنند. او چگونه اين كار را انجام مي‌دهد؟

ويژگي هاي اينفلوئنسر

اينفلوئنسر بايد تركيبي از اين سه ويژگي اصلي را داشته باشد: توانايي دسترسي (reach)، اعتبار زمينه‌اي (contextual credibility) و هنر فروشندگي (salesmanship). هر چه اين عوامل بيشتر باشند، نفوذ بالقوه فرد نيز بيشتر است.

  1. توانايي دسترسي: توانايي آنها در پيام‌رساني به دسته بزرگي از افراد. توانايي دسترسي امر مهمي است، اما كافي نيست. افرادي با توانايي دسترسي كم اما اعتبار و هنر فروشندگي بالا به‌عنوان اينفلوئنسرهاي كوچك (micro influencer) ناميده مي‌شوند.
  2. اعتبار زمينه‌اي: سطح اعتمادي كه مخاطب براساس دانش و تخصص اينفلوئنسر درباره موضوعي خاص كسب مي‌كند. براي مثال سرآشپزي مشهور داراي اعتبار بالا در معرفي غذا است، اما در سياست اعتبار كمي دارد.
  3. هنر فروشندگي: به‌نظر مي‌رسد، برخي افراد قدرت فوق العاده‌اي در متقاعد كردن ديگران دارند. آنها توانايي اين را دارند كه با روش‌هاي متقاعدكننده‌اي توضيح دهند، پيام‌هاي روشني را بيان كنند و ديدگاه‌هايشان را با اعتماد‌ به نفس ارائه دهند.

اصولي كه بايد در اينفلوئنسر ماركتينگ رعايت كنيم

اينفلوئنسر ماركتينگ بايد صادقانه و قابل‌اعتماد باشد. اينفلوئنسر درباره محصول صحبت مي‌كند، نه به اين خاطر كه براي تبليغ آن پول دريافت مي‌كند، بلكه به اين دليل كه آن محصول را دوست دارد و آن را مفيد مي‌داند.

بنابراين اينفلوئنسر ماركتينگ زمان مي‌برد و بايد شفاف و صادقانه باشد. اينفلوئنسر درباره خوبي و بدي كالاهايتان صحبت خواهد كرد. اما آنها اين كار را به روشي انجام مي‌دهند كه بسيار قابل‌اعتمادتر و مفيدتر از هر تبليغي باشد.

زماني‌كه كار به‌درستي انجام شد، اينفلوئنسر ماركتينگ تقويت‌كننده خواهد بود: اين نوع بازاريابي توانايي دسترسي، اعتبار و هنر فروشندگي جامعه اينفلوئنسرها را به‌كار مي‌گيرد تا از كالاي شما در برابر مشتري حمايت كند و نتيجه آن آگاهي، بهبود ادراك و اقدام به خريد توسط مشتري خواهد بود.

 

 

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%a7%db%8c%d9%86%d9%81%d9%84%d9%88%d8%a6%d9%86%d8%b3%d8%b1-%d9%85%d8%a7%d8%b1%da%a9%d8%aa%db%8c%d9%86%da%af/