توسعه فردي

يكي از بزرگ‌ترين تصورات غلط درباره اينفلوئنسرها اين است كه آنها افرادي هستند كه در رسانه‌هاي اجتماعي بزرگ دنبال‌كننده‌هاي زيادي دارند، درحالي‌كه اينفلوئنسر كسي است كه قدرت و توانايي تأثيرگذاري بر درك و نگرش ديگران را دارد يا مي‌تواند آنان را به انجام كاري متفاوت ترغيب كند.

براي مطالعه بيشتر در زمينه اينفلوئنسر ماركتينگ كليك كنيد.

اينفلوئنسر در بازاريابي، كسي است كه ديگران را ترغيب مي‌كند تا از شما خريد كنند. او چگونه اين كار را انجام مي‌دهد؟

ويژگي هاي اينفلوئنسر

اينفلوئنسر بايد تركيبي از اين سه ويژگي اصلي را داشته باشد: توانايي دسترسي (reach)، اعتبار زمينه‌اي (contextual credibility) و هنر فروشندگي (salesmanship). هر چه اين عوامل بيشتر باشند، نفوذ بالقوه فرد نيز بيشتر است.

1. توانايي دسترسي: توانايي آنها در پيام‌رساني به دسته بزرگي از افراد. توانايي دسترسي امر مهمي است، اما كافي نيست. افرادي با توانايي دسترسي كم اما اعتبار و هنر فروشندگي بالا به‌عنوان اينفلوئنسرهاي كوچك (micro influencer) ناميده مي‌شوند.
2. اعتبار زمينه‌اي: سطح اعتمادي كه مخاطب براساس دانش و تخصص اينفلوئنسر درباره موضوعي خاص كسب مي‌كند. براي مثال سرآشپزي مشهور داراي اعتبار بالا در معرفي غذا است، اما در سياست اعتبار كمي دارد.
3. هنر فروشندگي: به‌نظر مي‌رسد، برخي افراد قدرت فوق العاده‌اي در متقاعد كردن ديگران دارند. آنها توانايي اين را دارند كه با روش‌هاي متقاعدكننده‌اي توضيح دهند، پيام‌هاي روشني را بيان كنند و ديدگاه‌هايشان را با اعتماد‌ به نفس ارائه دهند.

اصولي كه بايد در اينفلوئنسر ماركتينگ رعايت كنيم

اينفلوئنسر ماركتينگ بايد صادقانه و قابل‌اعتماد باشد. اينفلوئنسر درباره محصول صحبت مي‌كند، نه به اين خاطر كه براي تبليغ آن پول دريافت مي‌كند، بلكه به اين دليل كه آن محصول را دوست دارد و آن را مفيد مي‌داند.

بنابراين اينفلوئنسر ماركتينگ زمان مي‌برد و بايد شفاف و صادقانه باشد. اينفلوئنسر درباره خوبي و بدي كالاهايتان صحبت خواهد كرد. اما آنها اين كار را به روشي انجام مي‌دهند كه بسيار قابل‌اعتمادتر و مفيدتر از هر تبليغي باشد.

زماني‌كه كار به‌درستي انجام شد، اينفلوئنسر ماركتينگ تقويت‌كننده خواهد بود: اين نوع بازاريابي توانايي دسترسي، اعتبار و هنر فروشندگي جامعه اينفلوئنسرها را به‌كار مي‌گيرد تا از كالاي شما در برابر مشتري حمايت كند و نتيجه آن آگاهي، بهبود ادراك و اقدام به خريد توسط مشتري خواهد بود.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%a7%db%8c%d9%86%d9%81%d9%84%d9%88%d8%a6%d9%86%d8%b3%d8%b1-%d9%85%d8%a7%d8%b1%da%a9%d8%aa%db%8c%d9%86%da%af/

انگيزه‌هاي متعددي باعث مي‌شود تقريبا همه انسان‌ها در طول زندگي خود به «سرمايه‌گذاري» بينديشند. با اين حال، سوالات و ابهامات گوناگوني در مورد اصول سرمايه‌گذاري، باعث مي‌شود تا تنها عده اندكي از آنها وارد اين مسير پر چالش اما جذاب شوند.

براي مطالعه مقاله اصول سرمايه گذاري وارد سايت بريفبوك شويد.

سرمايه‌گذاران زيادي بوده‌اند كه وارد اين مسير شده، بخشي از آن را طي كرده و با شكست مواجه شده‌اند. از طرفي عده كساني كه در فرآيند سرمايه‌گذاري تلاش كرده و به موفقيت‌هاي چشمگيري رسيده‌اند نيز كم نيست.

شناخت بازار‌هاي بالقوه

بعد از اينكه هدف سرمايه‌گذاري در ابعاد كوتاه‌مدت و بلندمدت تعيين شد، گام بعدي اين است كه ثروت مورد نظر در چه بازاري به كار گرفته شود.

در وهله اول، توجه به مساله «نياز بازار» ضروري است. هرچه يك سرمايه‌گذاري نياز‌هاي بيشتر و ضروري‌تري از جامعه را برطرف كند بدون شك موفقيت خود در امر سرمايه‌گذاري را با احتمال بيشتري تضمين كرده است.

با تمركز بر مساله نياز، بازار مناسب سرمايه‌گذاري بايد با دقت انتخاب شود. در اين راستا، بازار‌هاي بالقوه مختلفي پيش‌روي سرمايه‌گذار قرار دارد كه شناخت كامل آنها ضروري است.

از جمله بازار‌هاي بالقوه مي‌توان به سرمايه‌گذاري در دارايي‌هاي مالي مانند سهام يا اوراق خزانه، سرمايه‌گذاري در توليد كالاها و خدمات، خريد دارايي‌هايي مثل سكه و ارز اشاره كرد. بنابراين انتخاب هر كدام از بازار‌هاي ياد شده به‌عنوان بازار سرمايه‌گذاري تا حد زيادي به هدف از سرمايه‌گذاري بر مي‌گردد.

به‌عنوان مثال يك سرمايه‌گذار كوتاه مدت كه هدفش كسب سود در چند ماه آينده است، شركت در راه‌اندازي يك طرح سرمايه‌گذاري توليدي با هدف او ناسازگاري دارد.

در كنار شناخت بازار،گرفتن اطلاعات درباره بازيگران بازار نيز ضروري است. به عبارت ديگر، بايد ميزان انحصار و رقابت در بازار كه زمينه ورود و چشم‌انداز آينده بازار را تحت تاثير قرار مي‌دهد، مورد توجه قرار گيرد.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%a7%d8%b5%d9%88%d9%84-%d8%b3%d8%b1%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%87-%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%db%8c/

هنگامي كه ارزش به طور دقيق تعيين مي‌شود و بنگاه اقتصادي ناب جريان ارزش يك محصول معين را نقشه‌برداري كرده و گامهاي پر اتلاف حذف مي‌شوند ، آنگاه نوبت گام بعدي تفكر ناب فرا مي‌رسد كه همانا به حركت درآوردن گامهاي ارزش‌آفرين است.

براي مطالعه بيشتر در زمينه تفكر ناب به سايت بريفبوك مراجعه كنيد.

حركت (Flow) عبارتست از انجام وظايف بطور پيش رونده در طول جريان ارزش به گونه‌اي كه يك محصول بدون توقف ، بدون ضايعات و بدون پس‌روي ، از طراحي به بازار ، از سفارش به تحويل و از مواد خام به دست خريدار برسد.

براي دستيابي به اين منظور ، وقتي ارزش تعريف شد و كل جريان ارزش مشخص شد ، نخستين گام ، توجه بر يك هدف واقعي است ؛ يعني تمركز بر يك طرح معين ، يك سفارش معين ، خود محصول و پيش چشم داشتن آن از آغاز تا پايان.

گام دوم ناديده گرفتن مرزهاي سنتي مشاغل ، مسيرهاي شغلي ، كاركردها و شركتهاست تا بنگاه اقتصادي تفكر ناب شكل گيرد ، پديده اي كه مي‌تواند همه موانع موجود بر سر راه حركت پيوسته محصول معين را از ميان بردارد .

سومين گام ، بازانديشي وظايف معين و ابزارآلات است ، به اين منظور كه هرگونه پس‌روي و وقفه از بين برود و طراحي ، سفارش و توليد يك محصول معين بتواند پيوسته پيش برود .

ايجاد سيستم كششي (Pull)

امكان دادن به مشتري تا بتواند اين ارزش را از توليدكننده بيرون بكشد ؛ بيرون كشيدن (Pull) به معناي آن است كه هيچ شركتي در بالاي جريان ، كالا يا خدماتي را توليد نكند مگر آنكه مشتري پايين جريان ، آنرا خواسته باشد .

بهترين راه براي درك منطق بيرون كشيدن آن است كه ابتدا به‌ سراغ يك مشتري واقعي برويم كه يك محصول واقعي مي‌خواهد ، سپس به عقب بازگرديم و همه گامهايي كه بايد برداشته شود تا محصول مورد نظر به دست مشتري برسد را در تفكر ناب مورد بررسي قرار دهيم .

اين سيستم در تقابل با بيرون راندن (Push) قرار مي‌گيرد . اصل بيرون كشيدن قوانين و قواعد مربوط به برنامه‌ريزي و كنترل موجودي مواد و محصولات (كامل و يا نيمه‌ساخته) ، همچنين نحوه تغذيه خطوط توليد و نحوه ارتباط كارخانه مادر با تامين كنندگان (Supplier) را دگرگون خواهد نمود .

بكارگيري تكنيك توليد به موقع (JIT) راهگشاي كار سازمانها در امكان دادن به مشتريست تا بتواند اين ارزش را از توليد كننده بيرون بكشد .

نقص در آموزش اين مهارت از كودكي مي تواند باعث صدمه، مسموميت ذهني، عدم پذيرش يا خرابكاري هايي شود كه ممكن است فرد را با خطرات مهلكي رو به رو سازد.

براي  اشنايي با تفكر نقادانه در كودكان وارد سايت بريفبوك شويد.

كودكي كه مهارت تفكر نقادانه را نياموزد، در جواني و بزرگسالي نمي تواند راه حل هاي متعدد براي مسائل را ارزيابي و بهترين شيوه را انتخاب كند و با شكست هاي متعدد رو به رو خواهدشد.

چه مواردي مانع از رشد تفكر نقادانه در فرزندان مي شود؟

براي آن كه در فرزنداني با روحيه تفكر انتقادي و حتي خلاقانه داشته باشيم در گام نخست نياز است آسيب هايي كه در اين مسير ما و فرزندانمان را دچار همان ابتداي تولد بينش، طرز تفكر و روش هاي حل مسئله خود را تنظيم كرده اند.

فراگيري تفكر نقادانه شامل گسترش فرايندهاي فكري از طريق فكر كردن به وراي آنچه در حال حاضر اتفاق مي افتد است.

عدم وجود اعتماد و حمايت والدين

در آموزش هرمسئله اي حمايت و تشويق به اندازه ياددادن آن مسئله اهميت دارد. والدين بايد اعتقادداشته باشند كه مي توانند فرزنداني خلاق تربيت كنند و در اين مورد صبر داشته باشند.

صرفا يك پاسخ صحيح وجود دارد

زمان ياددادن مهارت تفكر انتقادي نبايد فرض بر اين باشد كه تنها يك پاسخ صحيح وجود دارد، چرا كه اين فرض باعث ايجاد مانع ذهني شده و پرورش مهارت تفكر نقادانه در كودك كاهش مي دهد.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%86%d9%82%d8%a7%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9%d8%a7%d9%86/

احتمالا براي شما هم پيش آمده با مشكل خاصي مواجه شويد كه راه‌حل‌هاي موجود به كارتان نيايد و نيازمند روش‌هاي جديد و خلاقانه باشيد؛ اما با خود فكر كرده‌ايد چطور مي‌توانيد از زاويه‌اي ديگر به مشكلات نگاه كرده و راه‌حل‌هاي جديد پيدا كنيد؟پاسخ شما يك كلمه است: تفكر واگرا.

براي مطالعه در زمينه تفكر واگرا به سايت بريفبو مراجعه كنيد.

شايد داشتن تفكر واگرا و نگرشي متفاوت كمي سخت به ‌نظر برسد، اما در صورتي كه بدانيد منظور از تفكر واگرا دقيقا چيست و چگونه مي‌توانيد اين مهارت را در خود تقويت كنيد، شما هم قادر خواهيد بود براي حل مشكلاتي كه سر راهتان قرار گرفته‌، از ايده‌هاي نو و خلاقانه استفاده كنيد.

مهم‌ترين موانع تفكر واگرا عبارت هستند از:

زمان

در تفكر واگرا شما نمي‌توانيد مدت زيادي روي يك ايده تمركز كنيد، بلكه بايد در مدتي كوتاه، مجموعه‌اي از ايده‌ها و راه‌حل‌‌ها را پيدا كنيد، چراكه با طولاني شدن زمان تمركز روي ايده‌ها، شما درگير تفكر منطقي شده و نمي‌توانيد خارج از چهارچوب‌ها و به شكل كاملا آزاد و خلاقانه به موضوعات فكر كنيد.

ساختار

يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي تفكر واگرا نداشتن چهارچوب و ساختار مشخص است، چراكه تمركز بر ساختار از شكل‌گيري ايده‌هاي متعدد و جديد جلوگيري مي كند.

ترس

شايع‌ترين مانع در تفكر واگرا ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن است. خيلي از افراد به دليل ترس از اينكه توسط جامعه مورد تمسخر يا قضاوت قرار بگيرند، هيچوقت سراغ تفكر واگرا نمي‎‌روند.

بايد به خاطر داشته باشيد افرادي كه توانسته‌اند بر اين ترس غلبه كنند، بعضي اوقات موفق به ارائه راه‌حل‌ها و ايده‌هايي شده‌اند كه زندگي ميليون‌ها انسان را به گونه‌اي مثبت تحت‌تاثير قرار داده است.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%88%d8%a7%da%af%d8%b1%d8%a7-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/

حتما بارها براي شما نيز پيش آمده است كه افراد نتوانسته اند ذهنتان را بخوانند و به همين خاطر از شما خواسته اند حرفتان را تكرار كنيد. افرادي كه چنين درخواستي را دارند در اين مورد آگاهي ندارند كه مي‌توانند ذهن شما را بخوانند. آنها اينكار را به يك روش ثابت و همانند گذشته انجام مي‌دهند.

براي اشنايي با مراحل يادگيري ذهن خواني وارد سايت بريفبوك شويد.

واقعيت اين است كه بيشتر افراد مي‌توانند خواندن ذهن افراد را با آموزش‌هاي مخصوص، زمان، تمركز و مجموعه‌اي از مهارت‌هاي خاص ياد بگيرند.

مشاهده

قبل از اينكه به شما نشان دهيم چگونه مي‌توان ذهن افراد را خواند، بايد بدانيد كه اطلاعات پس زمينه براي خواندن ذهن افراد بسيار مهم است. زماني كه دانش و علم روانشناسي موجود در اين فرايند را درك كرديد، متوجه خواهيد شد كه دستيابي به آن براي هر فردي كه مصمم به يادگيري روش‌هاي جديد است بسيار ساده خواهد بود.

همچنين ترفندها و نكاتي براي خواندن ذهن افراد وجود دارد كه مي‌توان از آن‌ها نيز استفاده كرد. اين ترفندها زماني مفيدتر خواهد بود كه حقيقت پشت خواندن ذهن را بدانيد.

افراد مي‌توانند به طور طبيعي ذهن افراد را بخوانند:

حتما از خودتان مي‌پرسيد چرا افراد مي‌توانند خواندن ذهن افراد را ياد بگيرند؟ پاسخ به اين سوال بسيار ساده است. معمولا هر فردي توانايي انجام اينكار را دارد. اگرچه اغلب فرضيات ما در اين مورد اشتباه است اما اين بدين معنا نيست كه فرآيند خواندن ذهن با شكست مواجه مي‌شود.

ما مي‌توانيم افكار و احساسات افرادي كه با آن‌ها تعامل داريم را به تصوير بكشيم. ما بيشتر اوقات واكنش‌هاي خود را بر روي چيزي كه فكر مي‌كنيم آن‌ها انجام خواهند داد متمركز مي‌كنيم به جاي اينكه بر روي چيزهايي كه به ما مي‌گويند تمركز داشته باشيم. ما اغلب به حالات صورت و زبان بدن اين افراد نگاه مي‌كنيم

و به درستي حدس مي‌زنيم كه افسرده هستند، بيمارند، خوشحال هستند يا ناراحت و خشمگين اند. حالا فكر كنيد يك نفر بازيگر خوبي باشد و بتواند احساسات خود را پنهان كند. در اين شرايط كه سرنخ‌هاي بصري و احساسي در صورت فرد وجود ندارد چگونه مي‌توان ذهن فرد را خواند؟

منبع:

https://briefbook.ir/%db%8c%d8%a7%d8%af%da%af%db%8c%d8%b1%db%8c-%d8%b0%d9%87%d9%86-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c/

مديران كسب‌وكار به ارتباطات اهميت زيادي مي دهند. اگر مي خواهيد ارتباطات مؤثري برقرار كنيد، تسلط بر آنچه لازم است بگوييد و چگونگي بيان آن، فاكتورهاي مهمي هستند. هرچند يكي از عناصر ارتباط كلامي معمولا اهميت بيش تري دارد، شيوه ي صحبت كردن.

براي مطالعه در زمينه ياد گرفتن فن بيان به سايت بريفبوك مراجعه كنيد.

همه ي ما تا به‌حال با افرادي سَر  و  كار داشته ايم كه صداي شان خيلي دل خراش، نازك يا مصنوعي بوده است. صحبت كردن بعضي افراد آنقدر ناخوشآيند است كه پيام گوينده را كاملا خراب مي كند. شما در چند قدم مي توانيد كيفيت، لحن، حالت بيان و صداي تان را بهتر كنيد. فقط به دانستن چند فوت‌و‌فن ساده و تمرين آنها نياز داريد.

براي افزايش مهارت فن بيان چه كنيم؟

گوش دادن

براي داشتن فن بيان خوب بايد به نوع صحبت كردن ديگران توجه كنيم و به حرف هاي آنها خوب گوش دهيم بنابراين به صحبت هاي ديگران توجه كنيد، لحن شان، ريتم و.. ببنيد و دريابيد رمز عالي بودن فن بيان آنها چيست؟

اعتماد به نفس

براي داشتن فن بيان خوب و روان صحبت كردن با ديگران، اعتماد به نفس خو د را بالا ببريد. داشتن اعتماد به نفس بالا سبب مي شود كه هنگام سخنراني به موضوع مسلط شويد.

در برابر هر ذهنيتي كه به شما ناتواني را القا مي كند ايستادگي كرده و خو د را كاماً مسلط و توانا بشماريد و به خود تلقين كنيد كه توانا، قادر، مسلط بر خود، سخنراني ماهر و زبر دست هستيد.

منبع:

http://briefbook.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86-%D9%81%D9%86-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86/

هيپنوتيزم يا خوابگري شاخه اي از علم روانشناسي است كه فرد در آن با استفاده از تلقين، در حالت خاصي از هوشياري قرار مي گيرد و ذهن در آن روي موضوع خاصي متمركز مي شود، در امواج مغزي تغيير ايجاد مي شود و آگاهي محيطي كاهش مي يابد و درباره موضوعات قابل توافق تلقين پذيري فرد افزايش مي يابد.

چگونه هيپنوتيزم ياد بگيريم؟ كليك كنيد.

افرادي كه هنگام فكر كردن به موضوعي به شدت روي موضوع متمركز مي شوند توانايي هيپنوتيزم پذيري مناسبي دارند، و وقتي اين فرد در حالت هيپنوتيزم قرار مي گيرد، ذهنش براي پذيرش پيشنهادات و تلقينات درمان گر آمادگي دارد و هيپنوتيزم بر آنها اثر بخش تر است و تلقينات مثبت و درماني به لايه هاي عميق ذهن نفوذ مي كنند.،

آماده كردن يك فرد براي هيپنوتيزم

۱. فردي را پيدا كنيد كه مي‌خواهيد هيپنوتيزم شود. هيپنوتيزم كردن فردي كه نمي‌خواهد هيپنوتيزم شود يا به اين كار ايمان ندارد، بسيار مشكل خواهد بود، به خصوص اگر تازه كار باشيد. فردي را بيابيد كه هم بخواهد هيپنوتيزم شود و هم ريلكس باشد تا بتوان بهترين نتيجه را كسب نمود.

افرادي با سابقه بيماري‌هاي روحي رواني را هيپنوتيزم نكنيد زيرا اين امر مي‌تواند عواقب خطرناكي داشته باشد.

۲. يك اتاق آرام و راحت انتخاب كنيد. شركت كننده بايد احساس امنيت و راحتي داشته باشد. اتاق بايد تميز بوده و نور كمي وارد اتاق شود. فرد را روي صندلي نشانده و وسايلي مانند تلويزيون يا افراد ديگر را از اتاق خارج كنيد.

وسايلي مانند تلفن يا ضبط صوت يا وسايل ديگر را خاموش كنيد.
اگر از بيرون سروصدا مي‌آيد پنجره را ببنديد.
به افرادي كه با آن‌ها زندگي مي‌كنيد اطلاع دهيد كه نبايد مزاحمتان شوند.

۳. به فرد اطلاع دهيد كه از هيپنوتيزم چه انتظاري داشته باشد. اغلب افراد طبق آنچه در تلويزيون ديده‌اند درباره هيپنوتيزم تصور متفاوتي دارند.

در حقيقت هيپنوتيزم يك تكنيك ريلكس كردن است كه باعث مي‌شود به مشكلات خود تمركز كرده و يا با ناخودآگاه خود آشنا شوند. در حقيقت ما در هنگام رؤيا ديدن و غرق شدن در موسيقي و فيلم هم به ناخودآگاه خود وارد مي‌شويم. در هيپنوتيزم حقيقي:

خوابيده يا بيهوش نيستيد.
تحت كنترل يا فرمان كسي نيستيد.
كاري كه نمي‌خواهيد را انجام نمي‌دهيد.

۴. از هدفشان براي هيپنوتيزم شدن سؤال كنيد. هيپنوتيزم افكار نگران كننده را كاهش داده و حتي سيستم ايمني را تقويت مي‌كند.

اين كار مي‌تواند به عنوان ابزاري براي افزايش تمركز در زمان آزمون يا وقايع مهم يا كاهش استرس در اوقات نگراني، استفاده مي‌شود. درصورتي كه هدف خود از انجام هيپنوتيزم را بدانيد، نتيجه بهتري از آن كسب خواهيد نمود.

منبع:

https://briefbook.ir/%db%8c%d8%a7%d8%af-%da%af%d8%b1%d9%81%d8%aa%d9%86-%d9%87%db%8c%d9%be%d9%86%d9%88%d8%aa%db%8c%d8%b2%d9%85/

«زنجيره‌ي تأمين، عبارت است از شبكه اي از فرايندها، به ‌طور ي كه هدف نهايي آنها تأمين كالاها و خدمات مشتريان بوده و در بر گيرنده‌ي تأمين كنندگان، توليد كنندگان، توزيع كنندگان، عمده فروشان و خرده فروشاني است كه با هم به طور هماهنگ و منسجم در جهت راضي كردن مشتريان، همكاري مي‌كنند.»

براي اشنايي با مديريت زنجيره تامين به سايت بريفبوك مراجعه كنيد.

طراحي زنجيره تامين بر اساس كارايي كه بر روي عوامل استراتژيك و با توجه و نيازمندي‌هاي مشتري براي طراحي زنجيره تامين است ، پايه‌ريزي شده‌ است ، به گونه‌ايكه محدوده محصولات موجود ، سرويس‌ها ، محصولات جديد يا بخش مشتريان را پوشش مي‌دهد .

بر پايه آگاهي از محصول نهايي در زنجيره تامين پايه‌ريزي مي‌شود . اين به اين مفهوم است كه در دوره طولاني ، كيفيت محصولات براي ادامه رقابت ، بايد توسعه و بهبود بيابد . همچنين يكپارچگي زنجيره تامين ، ميزان رقابت‌پذيري سازمان را تعيين خواهد كرد .

پياده سازي ارتباطات مشاركتي :

اين بخش به انواع مشاركت‌هاي ضروري براي شركت اشاره مي‌كند . اين عملكرد ارتباطات زنجيره تامين را به مشاركت با عوامل خارج از شركت گسترش مي‌دهد . هر تغييري در زنجيره تامين بايد به اطلاع شركا برسد و در كل زنجيره پياده شود . در اين قسمت عمليات پشتيبان فرايندهاي زنجيره تامين بيان مي شوند .

سازماندهي تغييرات و نقش عملكردها در تغييرات زنجيره تامين

فرايند مشاركتي براي طراحي مجدد زنجيره تامين

اجراي ارزيابي ها و نقش آنها

جايگاه عملكرد مديريت زنجيره تامين درون شركت

منبع:

https://briefbook.ir/%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa-%d8%b2%d9%86%d8%ac%db%8c%d8%b1%d9%87-%d8%aa%d8%a7%d9%85%db%8c%d9%86-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa/

مديريت مالي مديريت منابع و مصارف به صورت كارا و اثربخش است. هدف مديريت مالي: هدف مديريت مالي افزايش ارزش شركت و در نتيجه افزايش ثروت سهامداران مي‌باشد.

براي مطالعه مقاله مديريت مالي وارد سايت بريفبوك شويد.

مديريت مالي به به طور كلي مديريت كارآمد بر منابع مالي سازمان به منظور رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده مي باشد. اين يك تعريف ساده اما بسيار جامع براي مديريت مالي است كه ديد مناسبي از كليت موضوع ارائه مي نمايد.

كنترل مالي:

يكي ديگر از وظايف مدير مالي، كنترل سرمايه با انجام ارزيابي عملكرد فصلي است كه موجب حفظ كنترل مالي شركت مي شود.

تفاوت مدير مالي و مدير اجرايي

مرسوم است كه شركت ها و سازمان هاي بزرگ و موفق، مدير مالي را براي اندازه گيري و مديريت ريسك هاي مالي سازمان يا شركت استخدام مي كنند كه اين افراد مسئول برنامه ريزي تخصصي مالي براي سازمان هم خواهند بود.

اين در حالي است كه كسب و كارهاي كوچك و استارتاپ ها به علت محدوديت هاي خاص خود كه بيشتر در زمينه محدوديت هاي مالي مي باشد، همچين هزينه اي را به طور معمول تقبل نمي كنند و مدير ارشد اجرايي خود نقش مدير مالي سازمان را هم بر عهده مي گيرد.

خود گزارشات رشد و تدوين استراتژي هاي كسب و كار را ارائه مي نمايد. اما مدير مالي چند ويژگي دارد كه معمولا مديران اجرايي سخت بتوانند آن ها را داشته باشند و اين چهار ويژگي عبارتند از:

توانايي در زمينه كار با اعداد و ارقام

معمولا مديران مالي در كليه امور مالي از جمله صندوق داري، نظارت، حسابداري، حسابرسي، برنامه ريزي هاي مالي و … داراي توانايي بالايي هستند.

منبع:

https://briefbook.ir/%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa-%d9%85%d8%a7%d9%84%db%8c-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/